منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
سلام دوستان
ساعت 12 و 45 دقیقه شب چهارشنبه ( به عبارت صحیح تر 45 دقیقه بامداد پنجشنبه) است و به خاطر درد پا و کمر خوابم نمی برد.
از همه دعاها و محبت های شما و دیگر دوستان در فضای مجازی بسیار سپاسگزارم. ولی تقاضا می کنم از ناسزا گفتن پرهیز فرمایید و لعنت و نفرین هم نکنید که "منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن"؛ یعنی ما ملت بزرگ و دارای عمق تاریخی و غنای فرهنگی، دیده به بد دیدن (لااقل در مورد هم وطنان خود) نخواهیم آلود.
در میان نوشته های شما، یکی از دوستان به نام جناب آقای محمد قیصری مطلب سخاوتمندانه ای را به عنوان پیام و ایمیل فرستادند و پیشنهاد کردند که روی این صفحه بگذارم. البته امتثال امر ایشان به معنی باور کردن حتی بخش کوچکی از بزرگواری های سخاوتمندانه ایشان در باره خودم نیست که به فرموده امیرمؤمنان و فخر پرهیزکاران، امام علی علیه السلام
أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُون
«من به نفس خویش از دیگران آگاهترم و خداى من از من به نفس من آگاهتر است. خدایا به آنچه در باره من مىگویند مؤاخذهام مفرما. و مرا از آنچه در بارهام گمان مىبرند بهتر کن و آنچه را در باره من نمىدانند ببخش.»
به هر حال، ضمن تشکر از بزرگواری همه شما و این دوست خوب و صمیمی، این شما و این متن زیبای آقای قیصری عزیز:
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
بالاخره مرد پرکار، کاربلد و نستوه کابینه هم به ستوه آمد. مردی که به زعم بسیاری، طرحی نو اگر نگوییم در سپهر سیاست ایران، دست کم در عرصه سیاست خارجی ایران و وزارت امورخارجه در انداخته است. کمتر سابقه داشته که دولتمردان ما چنین بی پرده و حریم و روتوش خود را در مواجهه با مخاطبان خود قرار دهند و نشان دهند که دولتمرد هم می تواند در عین کیاست و سیاست به ادب شهره شود و حسی سرشار از احترام و اعتماد را در طیف وسیع مخاطبان خود از موافق تا مخالف برانگیزد.
شاید از همین روی هم هست که بعضی ها معتقدند ظریف دیر یا زود خسته خواهد شد، به ستوه آمده و مجبور خواهد شد به قاعده و قاموس سیاست و سیاست ورزی در ایران تن دهد؛ سیاستی که نه در معنای ارسطویی آن معطوف به تدبیر بهینه امور، بلکه مصروف دغلکاری ها و بازی های سیاسی داخلی خواهد شد. اما کیست که نداند ظریف تاکنون سویه خوب سیاست که شفافیت، اعتماد، علم و تدبیر امور است را نشان داده و همانطور که پیشتر نیز در مجلس گفت: «همیشه با شما صادق بوده و خواهم بود و اگر غیر 5 باشد در چنین مسندی نخواهم بود» که ظریف نه به اصرار خود و در طلب جاه که به ابرام اهل فن و تشخیص راه از چاه آمده بود. خیل طرفداران و محبوبیت او در فضاهای مجازی و غیرمجازی که با محبوبیت رئیس جمهور پهلو می زند، گواهی بر این مدعاست!
لازم نیست کسی حتما با آقای ظریف مراوده داشته یا ایشان را از نزدیک بشناسد. در همین مدت کوتاه دیدیم و شنیدیم که در قامت یک دولتمرد دیپلمات چه کرده است. حتی فارغ از قیاس با دیگران و السابقون، که اساسا قیاسی مع الفارق است و حکایت ماه من و ماه گردون، وی به گواه دوست و دشمن دیپلماتی برجسته در مقیاس جهانی و با متر و معیار بین المللی است. شاید در کمتر موردی ما این سطح از تخصص، تعهد و کارایی را در چنین مقام برجسته ای شاهد باشیم و از همین روی نیز حق داریم ذوق کرده و بر خود ببالیم که نتیجه آن را همگان دیدند و زبان به تحسین گشودند. این نه سخن من که دانش آموز علوم سیاسی و روابط بین الملل هستم، که احساسی فراگیر است.
تلاش های بی وقفه ایشان در وزارت امور خارجه از همان روز اول عهده داری مسئولیت، بر کسی پوشیده نبوده است. دیدیم تلاش های ایشان را در زمینه جلوگیری از یک جنگ ویران کننده دیگر در منطقه؛ آنهم زمانی که شیپورهای جنگ نواخته شده بود و جنگ طلبان منطقه ای و فرامنطقه ای چنان پرکوب بر کوس جنگ می کوبیدند که صدای مخالف ترتین مخالفان جنگ هم در هیاهوی یاوه گویان پربسیار داشت خفه می شد و گوش خوشبین ترین طرفداران صلح را هم به خبری غیر از جنگ امیدی نبود، دیدیم که چگونه آتش جنگ به آب دیپلماسی فرو نشست.
تلاشهای بی وقفه ایشان و تیم همراه در نیویورک در زدودن ماسکی که دشمنان این مرزوبوم برای ایران طراحی کرده بودند تا ما را چنان نشان دهند که می خواستند و در عوض ارائه چهرهای واقعی، درخور و شایسته ای از ایران اسلامی را کیست که نفهمد.
می خواستم به آقای ظریف بگویم که ما مردم، دیدیم تلاش های شما را و از قضا خوب هم دیدیم که چطور برخلاف سابق، دشمنان داخلی این ملت و مملکت به حاشیه رانده شدند و همچون افعی زخم خورده این قدر به در دیوار ملل متحد کوبیدند که عن قریب است، خود به نیش خود گزیده شوند و همچون آبی که به لانه مورچگان افتاده باشد، خواب خیلی ها آشفته شد تا مجبور شوند به تکاپو افتاده تا بدان حد که متوهمی همچون نتانیاهو پیشنهادی به مضحکی اتحاد اعراب و اسرائیل برای مقابله با تحرکات ایران را بدهد.
جناب آقای ظریف خواستم به شما بگویم که دل قوی دار و قامت استوار! که ما مردم اگر چه ممکن است صدایمان در هیاهوی بسیارگویان که قامتی کوتاه، اما صدایی بلند دارند، شنیده نشود، اما مطمئن باشید که در قلبهایمان دستانتان را به گرمی می فشاریم، عمیقا به شما خسته نباشید می گوییم و دعای خیرمان را بدرقه راهتان می کنیم که به قول لسان الغیب:
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب/ جمله میداند خدای حالگردان غم مخور
و خطاب به آنان که در جواب تلاش های شما، ترشرویی و درشت خویی می کنند، این شعر سیف فرقانی را زیر لب زمزمه می کنیم که:
بر تیر جورتان ز تحمّل سپر کنیم
تا سختیِ کمان شما نیز بگذرد
جناب آقای ظریف، ما از روزی که سکان سیاست خارجی کشور را به دست شما سپرده ایم، دلمان قرص شده است و دیگر تن و بدنمان نمی لرزد که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید!؛ چرا که چون ما را نوح است کشتیبان ز طوفان غم نخوریم. من نیز اگر چه دیروز بعد از خواندن پیام شما دلم گرفت، اما به قول خواجه شیراز:
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سرکشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور!
محمد قیصری
17/7/92
- ۰ نظر
- ۱۰ اکتبر ۱۳ ، ۰۶:۱۸