فرش ایرانی در سازمان ملل
- ۰ نظر
- ۰۲ اکتبر ۱۳ ، ۰۵:۴۶
سلام دوستان
ساعت 5 و ربع صبح نیویورک است. امروز صبح زودتر از معمول بیدار شدم و یک ساعت است که نوشته های شما را در مورد روز مولانا می خوانم. دست مریزاد. آیا توجه کرده اید که در میان همه نوشته های بنده، این یکی هم بیشترین لایک را دارد و هم بیش از 3000 اظهارنظر؟ چقدر ابیات زیبایی از مولانا نوشته بودید. مثلا
ای دلبر و مقصود ما، ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما، نظاره کن در دود ما
و یا
ای عاشقان، ای عاشقان، آنکس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او، آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود، دکان او ویران شود
بر رو و سر پویان شود، چون آب اندر جوی او
در عشق چون مجنون شود، سرگشته چون گردون شود
آن کو چنین رنجور شد، نایافت شد داروی او
.....
دیروز به لطف خدا مصاحبه و جلسات خوب بود. البته مصاحبه بسیار چالشی بود ولی به هرحال باید تلاش کرد. امیدوارم اشتباهات مرا با دیده خطاپوشتان ببخشید.
دو ساعت هم بین جلسات فرصت کردم کنار دریاچه مصنوعی در پارک مرکزی (Central Park) نیویورک که روبروی رزیدانس است راه بروم. البته راستش از یکی از دوستان قدیمی که برای دیدار آمده بود تقاضا کردم که بجای نشستن توی اطاق و صحبت کردن، راه برویم و حرف بزنیم. خوب بود. یک هفته بود جز فاصله 4-5 قدمی درب ماشین تا درب هتل یا رزیدانس را در هوای آزاد نبودم.
جلسه با نخبگان ایرانی هم حدود 3 و نیم ساعت طول کشید و بسیار مفید و لذت بخش بود. البته من بیشتر شنونده بودم و از نظرات و پیشنهادهای دوستان استفاده کردم.
امروز هم حدود 8 ملاقات در محل سازمان ملل متحد یا نمایندگی دارم . چند وزیر امور خارجه را خواهم دید و با چند تن از مقامات سازمان ملل متحد منجمله خانم پیلای کمیسرعالی حقوق بشر مذاکره خواهم داشت. خدا را شکر که ملاقات های این هفته به فشردگی هفته قبل نیست ولی بازهم بیشتر از حد معمول است.
خدا نگهدار
سلام دوستان
8 مهر، روز مولانا گرامی باد. چند بیت از مولانا به انتخاب همسرم:
ای دلا منظور حق آنگه شوی که چو جزوی سوی کل خود روی
*****
دل نباشد غیر آن دریای نور دل نظرگاه خدا و آنگاه کور
*****
چون که دریاهای رحمت جوش کرد سنگها هم آب حیوان نوش کرد
*****
آب کم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آب از بالا و پست
روزتان خوش
دوستان سلام
ساعت 5 صبح یکشنبه به وقت نیویورک و 1 و نیم بعدازظهر به وقت ایران عزیز است. بنده و همراهانم از وزارت امورخارجه هنوز در نیویورک هستیم و مذاکرات دوجانبه با وزرای خارجه و مصاحبه ها و دیدارهای جانبی من تا روز پنجشنبه ادامه خواهد داشت و سپس به تهران باز خواهیم گشت.
صبح جمعه را از ساعت 5 و ربع با نوشتن گزارش قبلی برای شما شروع کردم و چون هنوز وقت نمازصبح نشده بود، قسمتی از گزارش را قبل از نماز و بقیه را بعد از نماز نوشتم. بعد هم نگاهی داشتم به برخی از پیام های شیرین شما که خستگی هرکار سخت و حرف ناسزایی را رفع می کند.
با ریاست محترم جمهوری صبحانه خوردم و حدود ساعت 8 و نیم صبح برای فراهم کردن مقدمات جلسه وزرای امورخارجه عدم تعهد که به ریاست بنده برگزار می شد به مقر ملل متحد رفتم.
ساعت 9 و ربع جلسه با سخنرانی رییس جمهور، دبیرکل ملل متحد و رییس مجمع عمومی آغاز شد و تا 1 و نیم بعدازظهر ادامه داشت و حدود 30 وزیر و نماینده عالیرتبه کشورهای عضو در مورد حاکمیت قانون در روابط بین الملل سخنرانی کردند.
ریاست این گونه جلسات خسته کننده است، چون به عنوان رییس کار زیادی نباید انجام دهی؛ 4 ساعت و نیم باید آن بالا بنشینی و مؤدبانه گوش بدهی و از یک سخنران تشکر کنی و نوبت بعدی را اعلام کنی. البته وقتی جلسات بین المللی به تصمیم گیری می رسند آن وقت ریاست هم چالشی و هم شیرین می شود که بارها در گذشته های دور و نزدیک این تجربه را داشته ام. ولی فعلا این ریاست از نوع تشریفاتی اش بود که علاقه زیادی به آن ندارم ولی چاره ای هم نبود.
پس از بازگشت به هتل برای خداحافظی با دکتر روحانی و هیئت همراه ایشان متوجه شدم که آقای اباما می خواهد تلفن بزند. از آغاز هفته که مقامات آمریکایی درخواست ملاقات بین دو رییس جمهور را مطرح کرده بودند و به دلایل مختلف عملی نشده بود، کم و بیش تماس های غیررسمی بین دو هیئت ادامه داشت. در این میان ملاقات بنده و آقای کری در حاشیه جلسه 1+5 صورت گرفت و بعد هم در ادامه تماس های غیررسمی مشخص شده بود که ممکن است دو رییس بتوانند تلفنی صحبت کنند. در زمانی که من جلسه عدم تعهد را اداره می کردم 5-6 بار آمریکایی ها تماس گرفته بودند تا گفتگوی تلفنی را تنظیم کنند و نهایتا این گفتگو در آستانه ترک هتل توسط دکتر روحانی انجام شد که در آن بر اراده سیاسی طرفین برای حل موضوع هسته ای در کمترین زمان ممکن و دستور به آقای کری و بنده برای رسیدن به راه حل سریع تأکید شد. مکالمه محترمانه و مثبت بود و انشاءالله شروع خوبی برای کاری بس دشوار که حمایت همه را می طلبد و صبر مردم و اعتماد به کارگزاران و خودداری از قضاوت های سریع و جناحی و .....
نمی دانم چرا برخی در تهران این سفر و این مکالمه را که خاری در چشم بدخواهان ایران و اسلام و انقلاب است، با این حرکات نسنجیده زیر سؤال می برند. به هرحال همانطور که حافظ فرموده
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
البته می دانید که این غزل با این بیت شروع می شود که
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
انشاءالله یادبگیریم به هم خوب نگاه کنیم و اعتماد کنیم. مخصوصا به منتخب مردم ایران.
به هرحال، از ساعت 4 تا 7 بعدازظهر جمعه 6 ملاقات دوجانبه دیگر داشتم و بعد هم چند جوان متخصص ایرانی که از شهرهای مختلف به نیویورک آمده بودند را دیدم که بسیار شیرین و پرنشاط بود. در پایان هم جلسه داخلی با دوستان هیئت وزارت امورخارجه که فکر می کنم آخر جلسه هنوز دوستان در اطاق من بودند که خوابم برد.
دیروز هم که شنبه بود از ساعت 7 صبح در هتل با چند تن از ایرانیان که از شهرهای مختلف آمده بودند دیدار داشتم و از ساعت 10 صبح تا 5 بعدازظهر یک سره در محل سازمان ملل متحد با 9 وزیر امورخارجه دیدار و مذاکره داشتم که حتی نماز ظهر و عصر را هم همانجا کنار راهرو خواندم و دو تکه پیتزای سبزیجات که دوستان از بیرون تهیه کرده بودند را سرپایی خوردم.
آخر سفر فهرست کامل ملاقات ها را تقدیم خواهم کرد. فکر نمی کنم کشور مهمی مانده باشد که با رییس جمهور یا وزیرش (یا هر دو) در این سفر ملاقات نشده باشد. آنهم به درخواست خودشان و بعضا با پیگیری شدید.
بعد از ملاقات ها به رزیدانس (همان اقامتگاه سفیر به خارجی) برگشتم. باید عرض کنم که در دوران حضور رییس جمهور به دلیل فشردگی کارها همه ما (حتی سفیر) در کنار رییس جمهور و هیئت همراه در نزدیک ترین هتل به مقر سازمان ملل متحد اقامت داشتیم. جز این امکان این همه فعالیت فشرده وجود نداشت. ولی با بازگشت ایشان بنده هم به رزیدانس برگشتم.
به هرحال در رزیدانس، جلسه 4 ساعته با تعدادی از دانشمندان هسته ای صاحب نام و برجسته آمریکایی داشتیم که نظرات خودشان را در مورد روش های فنی ایمن سازی برنامه هسته ای ایران از خطر اشاعه مطرح کردند که بسیار قابل استفاده بود. نماینده محترم سازمان انرژی اتمی که برای شرکت در 1+5 در نیویورک حضور دارند هم در جلسه تشریف داشتند. مجموعا جلسه خوب و سازنده ای بود.
هفت هشت سال قبل هم، در دوران سفارتم در نیویورک، که همزمان مسئول مذاکرات هسته ای بودم، با برخی از این افراد جلسات طولانی و متعددی در همین رزیدانس داشتم، که به طرحی منجر شد که در اواخر دوران مسئولیتم در فروردین 84 در پاریس به سه کشور اروپایی ارائه کردم (ضمنا برای ثبت در تاریخ، استفاده از پاورپوینت از آن طرح شروع شد!!). متاسفانه به دلیل فشار بولتن (معاون وقت وزارت خارجه آمریکا) بر اروپایی ها آن طرح به نتیجه نرسید که همه اذعان دارند اگر به نتیجه رسیده بود شرایط دیگری ایجاد شده بود.
امروز هم که روز یک شنبه است انشاءالله ساعت 8 و نیم صبح به استودیوی شبکه ABC در نیویورک خواهم رفت تا در یک مصاحبه زنده شرکت کنم. صبح های یک شنبه شبکه های تلویزیونی آمریکا برنامه های مشابهی دارند که به آنها Sunday Morning Talk Shows می گویند و بسیار پربیننده هستند. هر هفته هم چند تن از مقامات آمریکا در این برنامه ها شرکت می کنند.
من اولین بار حدود 26 سال قبل در همین برنامه به همراه عصمت کتانی سفیر وقت عراق شرکت کردم. به دلیل جنگ ایران و عراق حاضر نشدیم به یک استودیو برویم و در دو اطاق نشستیم و دعوای مودبانه ای داشتیم. مرحوم آقای کتانی کرد بود و بسیار متین. البته هم آقای کتانی و هم مجری آن زمان برنامه سال ها قبل فوت کردند. "و انا بهم لاحقون." اگر باور کنیم!
بعد از مصاحبه هم با یکی از اساتید برجسته و وطن دوست ایرانی که از کالیفرنیا (6 ساعت پرواز مستقیم تا نیویورک) تشریف آورده اند تا حقیر فدوی را ببینند دیدار خواهم کرد. سپس با 15 نفر از اساتید برجسته و سیاسیون آمریکایی ناهار خواهم خورد و شام را هم در خدمت جوانان دانشمند نخبه ایرانی خواهم بود که برای آن برنامه لحظه شماری می کنم. آن طور که در فهرست شرکت کنندگان دیدم اساتیدی از هاروارد و ام ای تی و .. همه کم و بیش زیر سی سال.
ساعت 6 و نیم است. دوباره نماز را در میان گزارش نویسی خواندم. خیلی پرحرفی کردم. شاید به خاطر اینکه دلم از مهرورزی دوستان پربود و نماز و صحبت با شما آرام بخش.
خدا نگهدارتان و به امید دیدار