کاور دکتر ظریف - بسم الله ...
- ۰ نظر
- ۱۱ اکتبر ۱۳ ، ۰۵:۱۷
سلام دوستان
ساعت 12 و 45 دقیقه شب چهارشنبه ( به عبارت صحیح تر 45 دقیقه بامداد پنجشنبه) است و به خاطر درد پا و کمر خوابم نمی برد.
از همه دعاها و محبت های شما و دیگر دوستان در فضای مجازی بسیار سپاسگزارم. ولی تقاضا می کنم از ناسزا گفتن پرهیز فرمایید و لعنت و نفرین هم نکنید که "منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن"؛ یعنی ما ملت بزرگ و دارای عمق تاریخی و غنای فرهنگی، دیده به بد دیدن (لااقل در مورد هم وطنان خود) نخواهیم آلود.
در میان نوشته های شما، یکی از دوستان به نام جناب آقای محمد قیصری مطلب سخاوتمندانه ای را به عنوان پیام و ایمیل فرستادند و پیشنهاد کردند که روی این صفحه بگذارم. البته امتثال امر ایشان به معنی باور کردن حتی بخش کوچکی از بزرگواری های سخاوتمندانه ایشان در باره خودم نیست که به فرموده امیرمؤمنان و فخر پرهیزکاران، امام علی علیه السلام
أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُون
«من به نفس خویش از دیگران آگاهترم و خداى من از من به نفس من آگاهتر است. خدایا به آنچه در باره من مىگویند مؤاخذهام مفرما. و مرا از آنچه در بارهام گمان مىبرند بهتر کن و آنچه را در باره من نمىدانند ببخش.»
به هر حال، ضمن تشکر از بزرگواری همه شما و این دوست خوب و صمیمی، این شما و این متن زیبای آقای قیصری عزیز:
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
بالاخره مرد پرکار، کاربلد و نستوه کابینه هم به ستوه آمد. مردی که به زعم بسیاری، طرحی نو اگر نگوییم در سپهر سیاست ایران، دست کم در عرصه سیاست خارجی ایران و وزارت امورخارجه در انداخته است. کمتر سابقه داشته که دولتمردان ما چنین بی پرده و حریم و روتوش خود را در مواجهه با مخاطبان خود قرار دهند و نشان دهند که دولتمرد هم می تواند در عین کیاست و سیاست به ادب شهره شود و حسی سرشار از احترام و اعتماد را در طیف وسیع مخاطبان خود از موافق تا مخالف برانگیزد.
شاید از همین روی هم هست که بعضی ها معتقدند ظریف دیر یا زود خسته خواهد شد، به ستوه آمده و مجبور خواهد شد به قاعده و قاموس سیاست و سیاست ورزی در ایران تن دهد؛ سیاستی که نه در معنای ارسطویی آن معطوف به تدبیر بهینه امور، بلکه مصروف دغلکاری ها و بازی های سیاسی داخلی خواهد شد. اما کیست که نداند ظریف تاکنون سویه خوب سیاست که شفافیت، اعتماد، علم و تدبیر امور است را نشان داده و همانطور که پیشتر نیز در مجلس گفت: «همیشه با شما صادق بوده و خواهم بود و اگر غیر 5 باشد در چنین مسندی نخواهم بود» که ظریف نه به اصرار خود و در طلب جاه که به ابرام اهل فن و تشخیص راه از چاه آمده بود. خیل طرفداران و محبوبیت او در فضاهای مجازی و غیرمجازی که با محبوبیت رئیس جمهور پهلو می زند، گواهی بر این مدعاست!
لازم نیست کسی حتما با آقای ظریف مراوده داشته یا ایشان را از نزدیک بشناسد. در همین مدت کوتاه دیدیم و شنیدیم که در قامت یک دولتمرد دیپلمات چه کرده است. حتی فارغ از قیاس با دیگران و السابقون، که اساسا قیاسی مع الفارق است و حکایت ماه من و ماه گردون، وی به گواه دوست و دشمن دیپلماتی برجسته در مقیاس جهانی و با متر و معیار بین المللی است. شاید در کمتر موردی ما این سطح از تخصص، تعهد و کارایی را در چنین مقام برجسته ای شاهد باشیم و از همین روی نیز حق داریم ذوق کرده و بر خود ببالیم که نتیجه آن را همگان دیدند و زبان به تحسین گشودند. این نه سخن من که دانش آموز علوم سیاسی و روابط بین الملل هستم، که احساسی فراگیر است.
تلاش های بی وقفه ایشان در وزارت امور خارجه از همان روز اول عهده داری مسئولیت، بر کسی پوشیده نبوده است. دیدیم تلاش های ایشان را در زمینه جلوگیری از یک جنگ ویران کننده دیگر در منطقه؛ آنهم زمانی که شیپورهای جنگ نواخته شده بود و جنگ طلبان منطقه ای و فرامنطقه ای چنان پرکوب بر کوس جنگ می کوبیدند که صدای مخالف ترتین مخالفان جنگ هم در هیاهوی یاوه گویان پربسیار داشت خفه می شد و گوش خوشبین ترین طرفداران صلح را هم به خبری غیر از جنگ امیدی نبود، دیدیم که چگونه آتش جنگ به آب دیپلماسی فرو نشست.
تلاشهای بی وقفه ایشان و تیم همراه در نیویورک در زدودن ماسکی که دشمنان این مرزوبوم برای ایران طراحی کرده بودند تا ما را چنان نشان دهند که می خواستند و در عوض ارائه چهرهای واقعی، درخور و شایسته ای از ایران اسلامی را کیست که نفهمد.
می خواستم به آقای ظریف بگویم که ما مردم، دیدیم تلاش های شما را و از قضا خوب هم دیدیم که چطور برخلاف سابق، دشمنان داخلی این ملت و مملکت به حاشیه رانده شدند و همچون افعی زخم خورده این قدر به در دیوار ملل متحد کوبیدند که عن قریب است، خود به نیش خود گزیده شوند و همچون آبی که به لانه مورچگان افتاده باشد، خواب خیلی ها آشفته شد تا مجبور شوند به تکاپو افتاده تا بدان حد که متوهمی همچون نتانیاهو پیشنهادی به مضحکی اتحاد اعراب و اسرائیل برای مقابله با تحرکات ایران را بدهد.
جناب آقای ظریف خواستم به شما بگویم که دل قوی دار و قامت استوار! که ما مردم اگر چه ممکن است صدایمان در هیاهوی بسیارگویان که قامتی کوتاه، اما صدایی بلند دارند، شنیده نشود، اما مطمئن باشید که در قلبهایمان دستانتان را به گرمی می فشاریم، عمیقا به شما خسته نباشید می گوییم و دعای خیرمان را بدرقه راهتان می کنیم که به قول لسان الغیب:
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب/ جمله میداند خدای حالگردان غم مخور
و خطاب به آنان که در جواب تلاش های شما، ترشرویی و درشت خویی می کنند، این شعر سیف فرقانی را زیر لب زمزمه می کنیم که:
بر تیر جورتان ز تحمّل سپر کنیم
تا سختیِ کمان شما نیز بگذرد
جناب آقای ظریف، ما از روزی که سکان سیاست خارجی کشور را به دست شما سپرده ایم، دلمان قرص شده است و دیگر تن و بدنمان نمی لرزد که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید!؛ چرا که چون ما را نوح است کشتیبان ز طوفان غم نخوریم. من نیز اگر چه دیروز بعد از خواندن پیام شما دلم گرفت، اما به قول خواجه شیراز:
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سرکشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور!
محمد قیصری
17/7/92
بعد از درج دوباره ی این مطلب (همراه با اصلاحات املایی) دکتر ظریف دلیل خود را برای این کار صادقانه بیان کردند که مورد استقبال کاربران قرار گرفت.
دوستان سلام
شب شما بخیر.
ساعت 9 و نیم شب است و تازه از بیمارستان و مطب پزشک برگشته ام و توانسته ام قدری بنشینم تا این مطلب را برای شما بنویسم. امروز صبح، بعد از دیدن تیتر یک روزنامه، کمردرد و پادرد شدیدی گرفتم. حتی نمی توانستم راه بروم یا بنشینم. فکر کردم دیسک کمر و سیاتیک گرفته ام. فقط توانستم دو ملاقات خارجی را انجام دهم. بقیه برنامه ها را لغو کردم. جلساتم با بعضی از معاونین وزارت خارجه را در حالت استراحت انجام دادم. وقتی 4-5 ساعت استراحت مشکل را حل نکرد، ساعت 5 بعدازظهر دفترم در وزارت امور خارجه را ترک کردم و به بیمارستان رفتم. خدا را شکر ام آر آی نشان داد که مشکل من بیشتر عصبی و اسپازم عضلانی است و با ورزش درست می شود. از برادر و دوست عزیزم دکتر سید رضا رضوی، پزشک بزرگوار و عارفی که بیش از 90 دقیقه با محبت فراوان تلاش کرد که درد مرا آرام کند بی نهایت سپاسگزارم.
به هر حال، روز تلخی بود ولی برای من بسیار آموزنده. یاد گرفتم که هرچه می خواهم بگویم علنی و عمومی بگویم و گرنه بازار سوءاستفاده بسیار داغ است.
باعث تاسف است که یک و نیم ساعت بحث جدی، صمیمانه و خصوصی با نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، که صراحتا توافق شده بود محرمانه و غیرقابل نقل خواهد ماند، در چندجمله خلاصه شد که هیچ ارتباطی با بحث مفصل من نداشت و به مطبوعات درز داده شد. بدتر از آن افرادی که خود را قاضی صداقت بنده دانسته و با تیتر کوچک صداقت مرا می ستایند، با بزرگترین تیتر ممکن جمله ای را از من به عنوان نقل قول مستقیم از بنده منتشر کردند که با آنچه گفته بودم مطابقت نداشت. جالب آنجاست که کسانی که ادعای ولایتمداری دارند جلوتر از رهبری حرکت می کنند و هیچ از خود نمی پرسند که اگر ایشان مصلحت می دیدند خودشان مصادیق را روشن می فرمودند.
به هرحال سخنگوی وزارت امور خارجه مطلب را تکذیب کرد، ولی من درس مهمی را آموختم. ذوستان عزیزی که مطالب جلسه محرمانه را بدون توجه به محتوای مطلب به سلیقه خود به بیرون منعکس کردند، منبعد تنها توقع اظهارنظر رسمی در جلسات علنی از بنده داشته باشند.
چند بیت از مولانا برای حسن ختام
تو مکن تهدیدم از کشتن که من
تشنه زارم به خون خویشتن
آزمودم مرگ من در زندگی است
چون رهم زین زندگی پایندگی است
شبتان بخیر. شاد و سربلند باشید
دوستان سلام
ساعت 6 و نیم صبح سه شنبه است. دیروز هم به دیدار با مسئولین مختلف برای تشریح دستاوردهای سفر نیویورک گذشت و ساعت 7 تا 10 شب هم جلسه ای با مدیران مسئول رسانه داشتم که جلسه خوبی بود. اموروز هم برنامه شلوغی دارم که شامل حضور مجدد در یکی از فراکسیون های مجلس شورای اسلامی هم می شود.
ولی اگر اجازه بفرمایید امروز بجای گزارش مفصل و با توجه به فرارسیدن ایام حج و به شوق تشرف، شعری از شیخ بهایی را تقدیم شما کنم. اگر به مشهد مقدس مشرف شده باشید، حتما فاتحه ای برمزار این مجتهد عالی مقام، دانشمند زبردست و عارف بزرگ خوانده اید.
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه ای تیره غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید دیوانه برون از همه آئین تو جوید
تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قُمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست تقصیر "خیالی" به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
خدا نگهدارتان
سلام دوستان
ساعت 5 و ربع صبح ذوشنبه است. دیروز چند جلسه داشتم که طولانی ترین و جالب ترین آنها حضور در کمیسیون امنیت ملی مجلس بود. حدود 3 ساعت طول کشید و باعث شد که 90 دقیقه به جلسه دولت دیر برسم. جلسه کمیسیون امنیت ملی در فضایی جدی ولی صمیمانه برگزار شد. تقریبا همه نمایندگان محترم حاضر در جلسه از تلاش های انجام شده در سفر نیویورک تقدیر کردند. انتقادهایی هم داشتند که سعی کردم به آنها پاسخ دهم. نقد سازنده برای یک نظام مردم سالار حیاتی است و لذا باید از آن استقبال کرد. آنچه من در کمیسیون دیدم بیشتر نقد خیرخواهانه بود و به همین دلیل حتی یک ساعت از وقت تعیین شده بیشتر ماندم تا هم از نظرات نمایندگان استفاده کنم و هم دیدگاه های خودم و دولت را توضیح دهم.
اما در برخی رسانه ها و سایت ها، انتقادات شکل دیگری به خود می گیرند. فکر می کنم باید در اظهارنظرهای عمومی بین نقد و تخریب تفاوت قائل شد. مخصوصاً وقتی تخریب برخاسته از ملاحظات جناحی باشد و هدف آن (خواسته یا ناخواسته) نه یک شخص و گروه، بلکه سیاست خارجی کشور. فکر نمی کنم اگر در رسانه ها سیاست خارجی عزتمند کشور را واداده معرفی کنند، خدمتی به کشور یا نظام کرده اند. زمانی که دنیا در برابر عظمت مردم ایران و منطق قوی و همراه با اعتماد به نفس و خودباوری نمایندگان این ملت در صحنه جهانی با احترام برخورد می کند، چرا باید این سیاست خارجی را واداده معرفی کرد؟ آیا قدرقدرت نشان دادن بدخواهان این مردم و جنگ طلبان و در نهایت ریختن آب به آسیاب آنها نیست؟ آیا این برخواسته از تفکر انقلابی است که آمریکا را قدر قدرت بدانیم و حتی اذعان به توان و موفقیت دیپلماتیک رییس جمهور انقلابی کشور توسط دوست و دشمن را نتیجه طراحی و توطئه همان قدرقدرت تلقی کنیم؟
من در مذاکرات متعددی بوده ام که طرف غربی در جلسه هیچ موفقیت و دستاوردی نداشته ولی فردای آن روز بیشتر رسانه های آن کشور ارزیابی کاملا مثبتی از جلسه ارائه داده اند تا دیپلماسی کشورشان را شکست خورده معرفی نکنند. جالب اینجاست که در اکثر این موارد همین دوستان همیشه منتقد رسانه ای خودمان نه تنها از این روش استفاده نکرده اند، بلکه به جای باور کردن حرف طرف خودی، به ادعاهای هدایت شده رسانه های غربی استناد نموده و دیپلماسی موفق کشور را ناکارآمد معرفی نموده اند. یعنی دقیقاً همان خط دروغ تبلیغاتی که رسانه های غربی به صورت هدفمند و هدایت شده در صدد القای آن بوده اند را دنبال کرده و تازه ادعای انقلابی بودن هم داشته اند. به هرحال، با کمال احترام و تواضع، فکر می کنم ضرورت دارد برخی دوستان مختصر تجدیدنظری در روش خود داشته باشند.
بعد از مجلس با 90 دقیق تاخیر به دولت رفتم. در پایان جلسه دولت، که اولین جلسه بعد از بازگشتم از نیویورک بود، گزارشی از سفر دادم و بعد از من ریاست محترم جمهوری با بزرگواری فراوان مطالبی را در مورد دستاوردهای مهم و ارزنده سفر نیویورک اضافه کردند که نشان دهنده اراده قوی و تصمیم خلل ناپذیر ایشان در پیگیری اهداف اعلام شده سیاست خارجی در هماهنگی کامل با رهبری فرزانه انقلاب و به منظور اعتلای اسلام و ایران و ایرانی و پیشبرد رفاه مردم و توسعه کشور بدون نگرانی از برخی بداخلاقی های رسانه ای بود. این سخنان نیرو و انرژی مثبت بی نظیری به من و همه اعضای دولت داد.
بعد از دولت هم برای تعویض عینک خود به مرکز چشم پزشکی نور رفتم که واقعاً جالب بود و من مرکز چشم پزشکی به این مجهزی در آمریکا هم ندیده بودم. خلاصه هم دوستان خیلی لطف کردند و هم دیدن این میزان از پیشرفت علمی در کشور برای من غرورآفرین بود.
این از دیروز و امروز هم روز جدیدی است و دیدارها و برنامه های جدید. به امید حق.
شاد و سربلند باشید.
سلام دوستان
ساعت 5 و ربع صبح یکشنبه است. شهادت امام جواد علیه السلام را تسلیت عرض می کنم.
دیروز که اولین روز کاری پس از بازگشت به تهران بود روز شلوغی بود و به ملاقات و مصاحبه سپری شد. مصاحبه های آخر شب با برنامه شب آفتابی شبکه 5 و گفتگوی ویژه خبری شبکه 2 فرصت خوبی بود که گزارش مفصل تری را خدمت شما ارائه کنم. امیدوارم که مفید بوده باشد.
شاید باور نکنید که در تمام روز شنبه حتی فرصت نکردم به دفترم در وزارت امورخارجه بروم. امروز هم شاید فقط نیم ساعت بتوانم به دفتر بروم و بقیه را باید در جلسات بیرون از وزارت امور خارجه انجام وظیفه کنم.
به هرحال مقصود فقط تقدیم سلام و ادب و اظهار خوشحالی از بازگشت به ایران عزیز بود. از پیام های شما بسیار سپاسگزارم و از اینکه فرصت نمی کنم به آنها پاسخ دهم بازهم پوزش می خواهم.
خدا نگهدار شما و همه ایرانیان خوب و ایران عزیز باد.
دوستان سلام
ساعت 8 و نیم صبح جمعه به وقت نیویورک و 4 بعدازظهر به وقت ایران عزیز است. نمی دانم دقیقاً کجا هستم و یا ساعت به وقت محلی چیست. قرار بود گزارش بعدی را در تهران بنویسم. اما متوجه شدم که هواپیما امکان وصل شدن به اینترنت را دارد. لذا از فاصله 10هزار متری از سطح دریا در میان اقیانوس اطلس مراتب ارادت خود را تقدیم می کنم. پرواز از نیویورک 3 ساعت تأخیر داشت و ممکن است به پرواز بعدی به تهران نرسیم. به هرحال به یک شکل باید خود را به تهران برسانیم چون از صبح شنبه باید پشت سر هم در جلساتی با رییس محترم جمهور، دبیر محترم شورای امنیت، ریاست محترم مجلس و شورای معاونین وزارت امورخارجه و بعد هم در برنامه زنده سیما شرکت کنم.
به هر حال، مقصود فقط عرض سلام بود از این بالا.
خدا یار و نگهدار شما و ایران عزیر باد.
سلام دوستان
ساعت 7 صبح نیویورک است. دیروز هم به جلسه و ملاقات گذشت که فهرست آن ها را در گزارش قبلی تقدیم کرده بودم. امروز هم یک مصاحبه با فرید زکریا دارم که روز یکشنبه از شبکه سی ان ان پخش خواهد شد.
ملاقات با دبیرکل سومین ملاقات در طول 16 روز اقامت من در نیویورک بود. دو بار خودم و یک بار همراه دکتر روحانی. این بار در مورد بحث هسته ای، امنیت خلیج فارس و سوریه تبادل نظر کردیم.
نکته جالب ملاقات این بود که دبیرکل گفت این هفتمین سالی است که به عنوان دبیرکل در مجمع عمومی ملل متحد شرکت می کند و هیچگاه فضا اینگونه مثبت نبوده است. وی گفت سه دلیل برای این فضای مثبت وجود دارد: حضور مؤثر دکتر روحانی و شما، نشانه های پیشرفت در بحث هسته ای و سوریه و اجماع در مورد اهداف توسعه ای هزاره. شنیدم همین صحبت را در جلسات با همکاران خود هم مطرح کرده است.
مجموعا سفر خوبی بود. فضا در سطح جهان به نفع ایران تغییر کرد. البته اصل این تغییر به دلیل حماسه حضور شما در انتخابات است. ما هم به لطف خدا و به یاری امام زمان تلاش ناقابلی کردیم که آنرا هم از خدا می دانیم. همانطور که در مجلس هم عرض کردم ،با تمام وجود معتقدم که
وما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
یا به فرموده مولانا
مطلق آن آواز خود از شه بود گرچه از حلقوم عبدالله بود
انشاءالله گزارش بعدی را در تهران خواهم نوشت. البته آنجا بسیاری از برنامه ها، اداری و حضور در جلسات و دولت و مجلس و ... خواهد بود که مشکل است هر روز گزارشی از آن تقدیم کرد و شاید چندان جذابیتی هم برای شما نداشته باشد. لذا اگر مطلبی برای نوشتن نبود یا به هر دلیل دیگری نوشتن میسر نشد، امیدوارم بر من ببخشید و حمل بر بی ادبی و جسارت من نکنید.
قرار است انشاءالله شنبه شب (درحالت نیمه خواب و نیمه بیدار) در یکی از برنامه های رسانه ملی شرکت کنم و گزارشی خدمت مردم بزرگوار ارائه دهم.
از همه دوستانی که در اظهارنظرهای خود در این صفحه و یا سایر رسانه ها بنده را شرمنده کردند سپاسگزارم. از دوستانی که با دلسوزی تلاش های بنده را نقد کردند نیز از صمیم قلب متشکرم و از آنهایی که به روش مالوف و دیرینه خود، دوباره فدوی را مورد مهرورزی قرار دادند هم تشکر می کنم که کمک می کنند بارگناهان من کم شود.
از دوستانی هم که لطف کردند و در باره برنامه ورود بنده سؤال کردند و یا محبت کردند در اظهارنظرها پیشنهاد استقبال دادند ممنونم. صادقانه خدمتتان عرض می کنم که بنده شایسته این محبت ها نیستم و چنین اقدامی را هم به مصلحت نمی دانم. خلاصه هیچ خبری در فرودگاه نیست! من انشاءالله «یواشکی» به منزل خواهم رفت!
به امید دیدار در ایران عزیز اسلامی، خدا نگهدار